-
رویای بهمن
شنبه 19 بهمنماه سال 1387 23:04
تمام رویاهایم زیر سقوط اخلاقی بهمن٬ در کاشانه دفن شد...
-
پنجره ی فولاد
جمعه 18 بهمنماه سال 1387 20:17
مدتهاست بر دلت دخیل بسته ام. شده ای پنجره ی فولاد. سری به مشهد بزن. شاید تو هم مهربانی یاد گرفتی...
-
دنیا
جمعه 18 بهمنماه سال 1387 11:35
شده ای دنیا... آدم ها را می پذیری٬ وا بسته می کنی و درست وقتی که برایت می میرند تردشان می کنی.
-
بی نگاه
پنجشنبه 17 بهمنماه سال 1387 19:53
از خستگی چشمانم باز نمی شود. پ ن:یک عمر با چشمان باز نوشتم هیچ نشد یک بار هم با چشمان بسته بنویسم ٬ مگر چه می شود؟؟؟
-
صدای تو
چهارشنبه 16 بهمنماه سال 1387 08:20
غرق گلایه های تو هی میومد صدای تو
-
پرسه
چهارشنبه 16 بهمنماه سال 1387 08:17
گفتم می روم ولی آنقدرها هم نرفتم.در حوالیت پرسه می زنم. همین شبهاست که مأموران گشتت دستبندم بزنند نمی دانند من خودم پابندم راستی... کارت شناسایی ندارم. اگر شناختی ام ساکت می مانی؟ می ترسم آزادم کنند.
-
اتمام حجت
چهارشنبه 16 بهمنماه سال 1387 08:15
نکنه یه روز بیاد بدجوری از چشات بیفتم!!! حرفمو یادت باشه ، بعد نگی کاش زودتر می گفتم.
-
غنچه رز
سهشنبه 15 بهمنماه سال 1387 10:30
تمام عشقم را به گلبرگ های غنچه ی رزی دوختم که برایت هدیه آورده بودم٬ تا در بودنم بدرخشد و در نبودنم بشکفد ...
-
گم
دوشنبه 14 بهمنماه سال 1387 11:38
انقدر کوچیکتم که می ترسم آخرش توی قلب بزرگت گم بشم.
-
فردوسی پور
دوشنبه 14 بهمنماه سال 1387 09:06
عزیزم خیلی دوست دارم حتی بیشتر از دیدن بازی رئال و بارسلونا -فرازهایی از نامه های عاشقانه ی عادل فردوسی پور-
-
تصویر
دوشنبه 14 بهمنماه سال 1387 09:03
از لحظه ای که دیدمت دیگه نمی تونم شعر بگم آخه به جای کلمات فقط تصویر تو توی ذهنم پرسه می زنه
-
کمبود
دوشنبه 14 بهمنماه سال 1387 08:35
زمان هایی که احساس یک بغل کمبود می کنم به هر شکل با خودم کنار می آیم ولی نمی دانم آن زمان هایی که احساس کمبود یک بغل می کنم چه کنم!!!
-
برگ برنده
شنبه 12 بهمنماه سال 1387 17:01
برگ برنده ای که دست همه باشه برگ برنده نیست کلید شکستِ
-
کفش
جمعه 11 بهمنماه سال 1387 21:09
می گه عاشق کفشم. راست می گه؛ عادت داره رو چیزایی که دوست داره راه بره.
-
دروغ
جمعه 11 بهمنماه سال 1387 21:04
با تمسخر بهم گفت : « نکنه عاشقی ؟ » توی چشماش نگاه کردم؛ دستام یخ کرد؛ هیچی به ذهنم نرسید به جز یه کلمه: « بودم » خدایا بازم بهش دروغ گفتم...
-
جان به لب
چهارشنبه 9 بهمنماه سال 1387 23:22
چشمانت را ببند. گرمای لبانم را احساس می کنی؟ از قلبم می آید. برای لمس تو بالا آمده. ممکن است جا خوش کند، اگر عشق را برای منِ جان به لب آمده به لبهایت هدیه کنی.
-
اشک
سهشنبه 1 بهمنماه سال 1387 13:36
من اشک بودم و گونه های تو برایم تمام دنیا. ابتدا از چشمانت افتادم٬ وسپس به دست تو از دنیا پاک شدم. گفته بودم طاقت گریه های تو را ندارم٬ ولی باور نکردی.
-
حصار
دوشنبه 23 دیماه سال 1387 17:34
خدا یا باز هم دیدم نگارم را نماد سالیان بی بهارم را نماد برزخی از جنس تنهایی نشان نو گل روییده بر انبوه خارم را خداوندا شدم محصور عشق رفته بر بادی کمک کن بشکنم در هم حصارم را...
-
آشفته
پنجشنبه 30 آبانماه سال 1387 11:47
نگاهت همان رنگ دیروز را داشت ، وقتی از من به اطراف می گشت. خودت را مرتب نکن از روبرو که می آیم. آشفته با دلم همخوان تری.
-
طلب
دوشنبه 6 آبانماه سال 1387 11:19
به من میگه یکی طلبت. نمی دونه من از دنیا بیش تر از این حرفا طلب دارم. خب اینم روش ...
-
انتخابات
یکشنبه 28 مهرماه سال 1387 22:02
در انتخابات شکست خوردم !!! امیدوارم در انتخاب هام شکست نخورم...
-
خوب ٬ بد
دوشنبه 15 مهرماه سال 1387 22:09
من ٬ تو ٬ او ٬ همه و همه و همه ٬ همه خوبیم . فقط گاهی یادمان می رود و ... بد می شویم .
-
وارونه
پنجشنبه 11 مهرماه سال 1387 23:35
شاید دنیا وارونه است.
-
آقا
سهشنبه 2 مهرماه سال 1387 14:42
آقا جون منم می خوام صحناتو جارو بزنم آخه من بجــز شمــا به کــی بایـد رو بزنم