-
نرانند
چهارشنبه 18 شهریورماه سال 1388 15:15
بجای دنده مرا از این تنهایی خلاص می کنی؟ نکند حوادث « برانند ».
-
نقطه
چهارشنبه 31 تیرماه سال 1388 16:50
تو . بعد از تو هیچ حرفی برای گفتن ندارم.
-
بوسه ی صبحگاهی
پنجشنبه 4 تیرماه سال 1388 07:08
وقتی بوسه ی صبحگاهی می دهی مرا حواست باشد خواب آلودگی کار دستمان ندهد. نکند اشتباها مرا ببوسی٬بگذاری کنار؟؟؟
-
مراعات
چهارشنبه 3 تیرماه سال 1388 11:24
ناخودآگاه که می بوسیم عقل از سرم می پرد٬ عزیز دلم کمی مراعات کن بعد از ظهر امتحان دارم ها...
-
رسول عشق
سهشنبه 2 تیرماه سال 1388 09:55
آغوشت مرا یاد خوبی های خدا می اندازد٬ پ ن : هیچ پیامبری نمی توانست مرا اینهمه با خدا آشتی دهد.
-
ممنونم
دوشنبه 1 تیرماه سال 1388 09:09
گاهی بوسه بر پاهایت را با هیچ چیز عوض نمی کنم٬ ممنون که پا به زندگیم گذاشتی.
-
اکنون ناراحتم
شنبه 30 خردادماه سال 1388 15:01
گفته بودی نمی توانی ناراحتی مرا ببینی٬ اکنون که ناراحتم چشمانت را بسته ای ؟
-
گذاشتند
پنجشنبه 28 خردادماه سال 1388 13:47
ببخشید٬ گذاشتند...
-
اگر بگذارند
جمعه 22 خردادماه سال 1388 13:12
امروز یک کاغذ می دهم تا یک پرچم پس بگیرم. پ ن: اگر بگذارند
-
چه کم دارم؟؟؟
سهشنبه 19 خردادماه سال 1388 14:27
مگر آغوشم چه کم دارد که تورا به خاطراتم بسپرم؟؟؟
-
تو
یکشنبه 17 خردادماه سال 1388 21:43
بی تو بی تو بی تو ... می بینی٬ بی تو هم با تو تمام می شود.
-
برخورد
جمعه 15 خردادماه سال 1388 13:23
یک روز به هم برخورد کردیم ٬ امروز با هم برخورد کردیم. اگر کمی نرم تر بودی برخوردمان اینهمه شکننده نبود.
-
لباس خوابت
چهارشنبه 13 خردادماه سال 1388 16:59
دلم برای لباس خوابت می سوزد. همیشه اولین قربانیه عاشقانه ترین لحظه هایمان بوده.
-
آویزان
دوشنبه 4 خردادماه سال 1388 20:01
قلبم را کف دستانم می گذارم٬ کادو پیچ کرده. با زنجیر مهرت به سینه ات آویزانم می کنی؟
-
عینک دودی
دوشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1388 22:01
آهای عینک دودی من!!! تا امروز اشک های حلقه زده در چشمانم را پنهان نمودی. از امروز با قطره هایی که سرازیر می شود چه می کنی؟
-
زندگی٬مرگ
شنبه 19 اردیبهشتماه سال 1388 18:30
هر روزی که در دنیا کودکی به دنیا بیاید که به جای گریه کردن بخندد آن روز شاید زندگی کردن شیرین تر از مردن باشد.
-
لنزرنگی
چهارشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1388 08:49
باز هم که این لنز رنگی را گذاشتی. چند بار بگویم٬ دوست ندارم در مسائل خصوصی من دخالت بکنی.
-
هر وقت...
دوشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1388 14:48
هر وقت خواستی چیزی را فراموش کنی٬ لطفا یاد من بیفت.
-
نوشته های تو
یکشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1388 20:43
وقتی از روزگارمان می نویسی مثل احمق ها بغض می کنی٬ من را بگو که چقدر احمقم که از صداقت نوشته هایت قطره قطره اشک می ریزم. اشک های احمقانه ام پیش کش نوشته های صادقانه ات٬ باز هم برایم می نویسی؟
-
پس من چه؟؟؟
سهشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1388 13:39
منو تو کمی با هم فرق داریم٬ من عاشق شده ام تا با تو باشم و تو با من هستی تا عاشق بشوی. اگر نشدی چه؟
-
اجزای صورت
چهارشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1388 13:26
به جای اینکه اینهمه اجزای صورتت رو عمل کنی یک با به گفته هات عمل کن٬ جذاب تر میشی.
-
آلزایمر
دوشنبه 31 فروردینماه سال 1388 13:43
تو اوج عصبانیت وقتی بهم میگی دوسم داری آروم می گیرم٬ آلزلیمر که نمی گیرم.
-
قصه
پنجشنبه 6 فروردینماه سال 1388 13:16
به نام خدا دوستت دارم پایان
-
بادبادک
جمعه 23 اسفندماه سال 1387 14:24
همیشه آرمان گرا بودی. همه چیز را در اوج می خواستی. درست مثل همان بادبادکی که نخش را به دستت دادم و تو همیشه در اوج نگهش داشتی. و به همین دلیل هرگز نفهمیدی رویش با خط قرمز نوشته بودم٬ « دوستت دارم »
-
احساس تنهایی
پنجشنبه 22 اسفندماه سال 1387 20:03
در میان جمع بیشتر احساس تنهایی می کنم٬ تازه می فهمم هیچ کس برای من٬ تو نمی شود.
-
تیک تاک
سهشنبه 20 اسفندماه سال 1387 08:26
وقتی تو را در آغوش می گیرم٬ وقتی سرت را به روی سینه ام می گذاری٬ تنها یک چیز نگرانم می کند و آن تیک تاک ساعت بزرگ قدیمی کنار اتاق است.
-
درد دل
دوشنبه 19 اسفندماه سال 1387 09:27
با این که درد دل های نا گفته زیاد دارم٬ ولی حرفی هم برای گفتن ندارم. اگر خیلی عاشقی خودت درد دلم را بخوان.
-
دست
یکشنبه 18 اسفندماه سال 1387 08:17
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 همه دست روی دست گذاشته اند تا فنا شدنم را بینند٬ بیا و دست روی دستم بگذار تا به بقیه ثابت کنم با تو جاودانه ام.
-
کبریت سوخته
شنبه 17 اسفندماه سال 1387 08:33
نه به آن روزها که به خاطر یک کبریت سوخته به من چشمک می زدی٬ و نه به امروز که به خاطر این دل سوخته حتی به من نگاه هم نمی کنی. راستش را بگو ٬ چه چیزی باعث شده اینهمه عوض شوی؟
-
نام کوچک تو
جمعه 16 اسفندماه سال 1387 16:08
بزرگترین معنای زندگی در پس نام کوچک تو نهان است. نامت را که به زبان می آورم٬ زندگی برایم معنا می شود.